:. کودک سرا - فروشگاه اینترنتی محصولات کودک 66761186 .: بارداری,
نی نی,
نوزاد,
كودك,
والدین,
كودكان,
سیسمونی نوزاد,
تربیت نوزاد,
اسباب بازی,
پوشک,
دی وی دی ,
سی دی,
بیبی انیشتین,
کودک متفکر,
سی دی آموزشی کودکان,
آموزش زبان کودکان,
فروشگاه اینترنتی ,
انیشتین كوچولو ,
خرید اینترنتی,
نسخه اورجینال,
آموزش زبان انگلیسی به کودکان,
موسیقی کودکان,
کوچولو ,
بچه ,
سیسمونی نوزاد,
دانلود رایگان ,
ارزانترین قیمت,
سرگرمی ,
بسته آموزشی,
خرید در منزل,
کودک شما میتواند بخواند,
قصه های ایرانی ,
کتاب داستان,
دانلود قصه,
مجموعه بريني بي بي,
مجيك اینگیليش ,
وبلاگ,
فروشگاه نی نی,
بازی کودکان,
تربیت کودکان,
روانشناسی کودک,
شعرکودک ,
آگهی,
خرید بی بی انیشتین ,
بی بی انیشتین فارسی
سرما که رفت خرگوش دور سیاره اش چشمچرخاند و دید دختری که همیشه پشت گردنشرا ناز می کرد، مجسمه شده است. دخترک از سرمایخ زده بود و نمی توانست تکان بخورد. آن وقتخرگوش رفت تا بهار را برایش بیاورد.
خرگوش رفت و از یک سربازپرسید: « تو بهار را نرفت ازاینجا که ببینی؟ »سرباز گفت: «بهار منم! »و آن وقت از لوله تفنگش گُلدرآمد.
خرگوش رفت و از یک مترسک پرسید:«بهار را نیامد که ببینی؟ »مترسک گفت: «بهار منم! »و آن وقت پرنده ای آمد و توی کلاهشتخم گذاشت.
خرگوش رفت و از یک آدم برفی پرسید:«تو بهار را نشد که ببینی؟ »آدم برفی گفت: «بهار منم! »و آن وقت زمین دهان باز کرد و آدم برفیرا قورت داد.
خرگوش به سیاره اش باز گشتو به دختری که از سرما یخ زدهبود گفت: « من بهار را ندیدم کهبیاورم »دخترک خندید و گفت: «بهارمنم! »آن وقت نشست و پشت گردنخرگوش را ناز کرد تا خرگوشخوابش برد.